عـکس |
|||
چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 12:28 :: نويسنده : نیما رستگار
چشمانت مرا به خود میخوانند به میهمانی رقص ستاره ها به تماشای صمیمیترین لحظه ها
و لبانت چون دو غنچه بر هم نهاده فرو برده ی راز سر به مهری اند بی انکه خلوت شبانه ام را بر هم ریزند نرم و آرام در گوش دل نجوایی سر دادهاند
و سینه ات وام دار لحظه هایست شگفت که غروب را به تلخی بارها تجربه کرده و اینک در طلوع آتشبازی عشقی نو مرا به خود میخواند
و من بی لحظه ای درنگ بی تردید از رفتن و ماندن اجابتش می کنم
لحظههای دلواپسی همه در کمین نشسته اند اما میروم
شاید فراسوی دیوارهای بلند تجربه کبوتریست که رسیدنم را انتظار می کشد! نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |